دامی از جنس خندههایش داستان ماهین، دختری پر از شور و انرژی مثبت است که با وجود تمام لبخندهایش، زخمی عمیق از دوران کودکی بر دوش دارد. ماهین، همچون بسیاری از دخترهای امروزی، به ظاهر و مد اهمیت میدهد. اما زندگی ساده و روزمرهاش ناگهان با ورود به محیط کاری مذهبی به چالش کشیده میشود.
در همان روز اول، یکی از همکاران به دلیل ظاهر مدرن او، قضاوتی ناعادلانه میکند. اما ماهین بیتفاوت نمیماند و با زیرکی و طنز خاص خود، تصمیم میگیرد این قضاوت را با نقشهای ظریف و جذاب تلافی کند.
نام اثر: باب اسفنجی
نویسنده: رضوان غریب
ژانر: طنز، عاشقانه، کلکلی
---
باران دختر داستان ماست که عاشق باب اسفنجی است و بشدت دوستش دارد. او خود نیز شبیه باب اسفنجی است: خوشخنده، خنگ و خوشصدا. اما زندگی او با مشکلاتی روبهرو میشود که مجبورش میکنند بدون هیچ ارث و میراثی از خانه بیرون برود. در شهر جدید، باران چیزهای عجیبی تجربه میکند، از دزدی و گرفتار شدن تا کار کردن و تبدیل شدن به پرستار و حتی کمک خلبان شدن. مهمتر از همه اینکه او عاشق میشود. در این مسیر، خدا دو آدم مهم را وارد زندگیاش میکند: پاتریک که بسیار مهربان و خوب است، و اختاپوس که در مسیر باران سر جنگ دارد. آیا باب اسفنجی داستان ما میتواند عاشق شود؟ آیا دختری خواهد بود که بتواند دل او را به دست آورد؟
📖 نام رمان: جرزن
✍ نویسنده: نازنین محمد حسینی
📚 ژانر: عاشقانه، طنز
📥 فرمت: PDF
📄 تعداد صفحات: 416
📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، کامپیوتر، آیفون
آریو، استاد دانشگاهی با عقاید خاص است که همیشه توجه دخترها را به خود جلب میکند. اما وقتی با تینا، دختری شیطون و سر به هوا که مجبور است همخانهاش باشد، آشنا میشود، زندگیاش از مسیر همیشگی خارج میشود. تینای بازیگوش و پرجنبوجوش، در مقابل آریوی مغرور و مستبد، ماجراهای هیجانانگیزی را رقم میزند. آیا این دو میتوانند با این همه تفاوت، در کنار هم دوام بیاورند؟
رمان آذرخشی میان رگ هایم نوشته آرمیتا بهاروند یک داستان جذاب و شیرین از دنیای عاشقانه و طنز است. داستان دربارهی آرمیتا دختری است که هیچگاه محبت و توجه لازم را از دیگران دریافت نکرده است. اما زندگی او با ورود به یک شرکت به نام آذرخش دگرگون میشود. درست همانطور که یک آذرخش ناگهان وارد آسمان میشود و همهچیز را تغییر میدهد، زندگی آرمیتا هم با ورود به این شرکت از این رو به آن رو میشود.
این رمان با شخصیتهایی جذاب، روایتی پر از اتفاقات طنزآمیز و در عین حال عاطفی را برای خوانندگان به ارمغان میآورد. داستان آرمیتا نه تنها به دنیای جدید او در شرکت آذرخش میپردازد، بلکه درونمایههایی از رشد شخصیت و کشف خود را نیز در بر دارد.