رُمِنو – مرجع کامل دانلود رمان ایرانی و خارجی
با رمنو هر رمان عاشقانه ای که بخوای رو میتونی پیدا کنی
دانلود رمان آقای گارسیا (جلد سوم) به قلم T_L_Swan

دانلود رمان آقای گارسیا (جلد سوم) به قلم T_L_Swan

دانلود رمان آقای گارسیا (جلد سوم) به قلم T_L_Swan با لینک مستقیم

رمان آقای گارسیا (جلد سوم) نسخه کامل رایگان

موضوع رمان : عاشقانه، هیجانی

تعداد صفحات : ۱۷۹۷

خلاصه رمان :

دانلود رمان آقای گارسیا… اون جذاب، بزرگتر و محتاطه. از همون لحظه‌ی اولی که چشمامون با هم قفل شد می‌دونستم پر از مشکله. سرکارم باهاش ملاقات کردم، روز اولی بود که باریستا شده بودم. اون لبخند زد و من ذوب شدم… سپس قهوه‌‌ای که درست کردم رو مزه کرد و بخاطر طعم بدش انداختش دور. دوباره روز بعد و روزهای بعد اومد. از قهوه‌هام متنفر بود اما مدام برمی‌گشت. بازیشو میدونستم. به قهوه‌ام می‌گفت مرگی توی فنجون. و من بهش می گفتم هدیه‌ای از طرف خدا برای زن‌ها….

پیشنهادی

دانلود رمان دنیای بیمار به قلم ریحانه رسولی

قسمتی از دانلود رمان آقای گارسیا

برگشتم و به اطراف آپارتمانی که الان ساکته نگاه کردم و تمام شکوه و جلالش رو از نظر گذروندم. چشمام به دو لیوان نیمه خالی روی پیشخوان رفت. زمزمه کردم: « لعنتی. اون چه کوفتی بود؟ »

دستم رو روی صورتم کشیدم و به سمت سالن برگشتم. به پشت سرم و به سمت در ورودی نگاه کردم. شاید برگرده؟ چشمام رو روی برای خودم توی حدقه چرخوندم. بله، مطمئنا برمیگرده.

دوباره زیر دوش رفتم و سرم رو زیر آب داغ بردم. بدنم هنوز در حال تپیدنه. می تونم نبض زدن قلبم رو احساس کنم. خودم رو شستم.

چطور این همه اشتباه پیش رفت؟ زیر دوش کارم رو تموم کردم و خودم رو خشک کردم. ردای مخمل مشکی رو که پشت در کمد لباس آویزان بود پوشیدم و به سمت اتاق نشیمن برگشتم.

حس پشیمانی توی قلبم نشسته بود. لعنتی… من از دست خودم عصبانی ام. چرا باید با اون باشم وقتی به خودم قول داده بودم.

نباشم؟ این کسی نیست که من باشم. البته یادت نره، اون آخرین کسی روی زمین بود کردم به همچین مکانی میاد.

یک لیوان نوشیدنی دیگه برای خودم ریختم و به داخل یخچال نگاه کردم و توت فرنگی هایی با پوشش شکلاتی رو پیدا کنم که روی یک بشقاب نقره ای چیده شد.

ظرف رو بیرون آوردم و به اتاق نشیمن رفتم و روی میز قهوه جلوی خودم گذاشتم. ریموت رو برداشتم و تلویزیون رو روشن کردم. روی زمین افتادم و پاهام رو زیر خودم جمع کردم….

با نصب اپلیکیشن نودهشتیا روی تلفن همراهت هزاران رمان انلاین و افلاین رو همزمان داشته باش

اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید

خلاصه کتاب
اون جذاب، بزرگتر و محتاطه. از همون لحظه‌ی اولی که چشمامون با هم قفل شد می‌دونستم پر از مشکله. سرکارم باهاش ملاقات کردم، روز اولی بود که باریستا شده بودم. اون لبخند زد و من ذوب شدم… سپس قهوه‌‌ای که درست کردم رو مزه کرد و بخاطر طعم بدش انداختش دور. دوباره روز بعد و روزهای بعد اومد. از قهوه‌هام متنفر بود اما مدام برمی‌گشت. بازیشو میدونستم. به قهوه‌ام می‌گفت مرگی توی فنجون. و من بهش می گفتم هدیه‌ای از طرف خدا برای زن‌ها….
لینک کوتاه مطلب:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

مطالب پر لایک
  • مطلبی وجود ندارد !
درباره سایت
بهترین رمان های عاشقانه رو توی رمنو دانلود کن شماره های پشتیبانی: 09388810316 09012347883
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رُمِنو – مرجع کامل دانلود رمان ایرانی و خارجی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.