به نام خدایی که درهمین نزدیکی است...
دلتنگی ها گاه از جنس اشک اند و گاه از جنس بغض...
گاه سکوت میشوند و خاموش میمانند...
گاه هق هق میشوند و میبارند..
دلتنگی من برای تواما.....جنس غریبی دارد!
کلاهمو از روی سرم برمیدارم ....الان مرتیکه الاغ بهم گیر میده شالمو
مرتب کردم و سعی کردم مثل آدم راه برم..
باقدمهایی که
سعی میکردم آروم باشه به سمت اتاقش رفتم..دوتا تقه به در زدم
وباشنیدن صدای نحسش وارد اتاق شدم ...
داستان ما راجع به دونفره؛ دونفر که باتمام قدرتشون سعی دارن دو نفر دیگه باهم ازدواج نکنن! یه خواهر شوهـر بدجنس و یـک برادر زن حیله گـــر و اما دوتاشون درحد مــــرگ تخس و شیطون! این دوتا سعی میکنن خواهر و برادرشون ازدواج نکنن چه آتیشهایی که نمی سوزونن… البته بگما این دوتا در حد مرگ زبون درازن اما در حین تمام نقشه هایی که کشیدن یه اتفاقی میفته که باعث میشه مسیر زندگیشون تغییر کنه و…
دانلود رمان استاد دانشجوی شیطون
❤️ رمان : #استاد_دانشجوی_شیطون
❤️ژانر : #عاشقانه #طنز #کلکلی #استاد_دانشجویی
❤️خلاصه :
سها دختر تخسیه که پدرش تصمیم میگیره اون رو تو سن کم به عقد پسر خان ،سینان در بیاره اما سینان که نصف عمرش رو تو آمریکا درس خونده بعد از گذشت شب ازدواجشون سها رو ول میکنه و به تهران میره سها میخواد فراموشش کنه اما دوماه بعد متوجه میشه بارداره و وقتی میخواد سقط کنه میفهم بچه ها سه قلو ان در صورت سقط ممکنه جونش رو از دست بده! دو سال بعد اون مادری 18ساله ست که با سه قلوهاش به تهران میره و دانشگاه ثبت نام میکنه اما درست روز اول متوجه میشه استاد جدی و سختگیری که همه ازش حرف میزنن کسی نیست ب جز سینان دانش پژوه ، شوهر و پدر سه قلوها ی سها!
دانلود رمان استاد و دانشجوی مغرور و شیطون از Ayda78
❤️رمان: #استاد_و_دانشجوی_مغرور_و_شیطون
(جلد_اول)
❤️ نویسنده: #Ayda78
❤️ ژانر: #عاشقانه #طنز #ازدواج_اجباری
❤️ خلاصه:
یه دانشجوی خوشگل،شیطون و مغرور به اسم ترلان تو دانشگاهشون با یه استاد جدی و مغرور به اسم فرزاد لجه و ازش تا سر حد مرگ متنفره!روزا همینجوری میگذره تا اینکه تو دانشگاه شایعه در میارن که این دو تا استاد و دانشجوی قصهامون با هم نامزدن!یعنی این استاد دانشجو چیکارمیکنن با این شایعه که زندگیشون و بعدا مدیون این شایعه میشن…؟!
در مورد دختری که پدرش اونو مجبور به ازدواج با پسر عموش میکنه و دختر داستان ما هم که تحمل شنیدن حرف زور نداره و از پسر عموشم متنفره ,فرار میکنه. اونم کی !!؟؟؟
درست شب عروسیش !
و به خونه ای پناه میاره که…پایان خوش