رُمِنو – مرجع کامل دانلود رمان ایرانی و خارجی
با رمنو هر رمان عاشقانه ای که بخوای رو میتونی پیدا کنی
دانلود رمان گلوگاه به قلم هانیه وطن خواه با لینک مستقیم
خلاصه کتاب
دانلود رمان گلوگاه... از گلوی من بغضی خفه بیرون می‌زند از دست های تو، روی گلوی من دردی کهنه… گلوگاه سد نفس های من است… و پناه تو چاره این درد
خلاصه کتاب
دانلود رمان آقای پینوشه... چند ماهی از مفقود شدن آیدا می‌گذرد. برادرش، کمیل همه محله را با آگهی، گم شدن او پر کرده، اما خبری از آیدا نیستو... او به خانه انتهای بن‌بست مشکوک است؛ خانه‌ای که سکوت طولانی‌اش با ورود طاهر و سوده و بیوک از هم می‌شکند و خلوت بابونه، دختر خانه‌ی بن‌بست با ورود یک‌باره همه اعضای خانواده از هم می‌پاشد. اما این همه ماجرا نیست …
خلاصه کتاب
مه‌گل درست شب عقدکنانش، زمانی که منتظر آرتا در آرایشگاه به انتظارش نشسته است، ناغافل متوجه می‌شود که آرتا، در بُهت همه مراسم را ترک کرده و شبانه از ایران خارج می‌شود. ضربه سختی به نوجوانی و غرورش به واسطه عمل ِ آرتا به مه‌گل نازدانه وارد می‌شود، اما مگر شکستن ِ دل و چینی‌بند زدن‌ دل تک دختر هرمزخان نیک‌زاد آسان است…؟ هیچکس از پشت معمای فرار آرتا باخبر نیست و همه مه‌گل را مقصر اصلی این فرار می‌دانند… الا شخص آرتا که او هم با به صدا در آمدن ناقوس دشمنان‌اش، بعد ِ چندسال به ایران به ناچار باز می‌گردد… این درصورتی‌ست که مه‌گل دختری بسیار زیبا و لوند شده‌ است و ورزشکار موفق که در نگاه اول، همه را مغلوب متانت و وقارش می‌کند. در بین پای مرد مرموز در وسط ماجرا باز می‌شود که قصد نزدیکی به مه‌گل را دارد.
خلاصه کتاب

یه ماز بزرگ تو مغز منه… دقیقا یه جایی که تو حتی فکرشو هم نمی‌تونی بکنی… این ماز یک کم پیچیده است… یعنی این طور بگم که این ماز اونقدری پیچیده است که تو نتونی ازش خلاص بشی… من این مازو درست کردم… فقط خودم بلدشم، نمی‌تونی … نمی‌تونی ازش خلاص بشی… اشتباه بزرگی کردی… از وقتی پاتو تو ماز ذهن من گذاشتی، اشتباه بزرگی کردی.

 
خلاصه کتاب
نگاهش با دقت بیشتری روی کارت‌های در دستش سیر کرد. دور آخر بود و سرنوشت بازی مشخص می‌شد. صدای بلند موزیک فضا را پر کرده بود و هیاهو و سروصدا بیداد می‌کرد. با وجود فضای نیمه‌تاریک آنجا و نورچراغ‌هایی که مدام رنگ عوض می‌کردند، لامپ بالای میز، نور نسبتاً ثابتی برای افراد دور میز فراهم کرده بود. یکی گفت: آرادخان نوبت شماست! کمرش فشار مضاعفی به پشتی صندلی وارد آورد. لبش کمی کش آمد، نیاز به ریسک داشت. یا همه‌چیز یا هیچ‌چیز! کارت آسش را رو کرد و با ژست خاص خودش روی میز انداخت… ادامه ریسک در رمان پولاریس …
مطالب پر لایک
  • مطلبی وجود ندارد !
مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
درباره سایت
بهترین رمان های عاشقانه رو توی رمنو دانلود کن شماره های پشتیبانی: 09388810316 09012347883
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رُمِنو – مرجع کامل دانلود رمان ایرانی و خارجی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.