دانلود رمان لام مثل لجبازی از roshanaaa
❤️رمان : لام مثل لجبازی
❤️نویسنده: #roshanaaa
❤️ژانر: #همخونه_ایی #کل_کلی #طنز
❤️خلاصه:
نفس دختری شیطون زبون دراز هست که با پسر عموش که ساکن اصفهان هست سرلج داره!…
داستان از جایی شروع میشه که آرشام برای ادامه تحصیل از اصفهان به تهران میاد و پدر نفس به اون اجازه نمیده که آرشام خوابگاه بره!
این میشه که آرشام وارد خونه نفس میشه و این…
دانلود رمان برایم از عشق بگو از بهاره شریفی
❤️ رمان : #برایم_از_عشق_بگو
❤️ نویسنده: #بهاره_شریفی
❤️ ژانر : #عاشقانه #طنز
❤️ خلاصه:
نقش ماکان برادر ترنج در این جلد پررنگتر میشود. ماکان به دنبال نيمه گمشدهاش همه جا سرک کشيده و تقريبا از پيدا کردن آن نااميد شده است که به صورت اتفاقی با دختری روبهرو میشود که نمیداند بعدا قرار است نيمه گمشدهاش باشد. ولی راه سختی برای رسیدن به او در پیش دارد؛ بايد تغيير کند؛ بايد خودش را بسازد تا لايق آن دختر شود.
دانلود رمان سفر به دیار عشق
❤️رمان #سفر_به_دیار_عشق
❤️ژانر: #طنز #غمگین #عاشقانه #اجتماعی #درام
❤️ قسمتی از رمان:
روی یکی از نیمکتهای پارک نشستم و به دنیای قشنگ بچه ها نگاه میکنم… عجیب دلم
گرفته… مثله خیلی از روزا… دوست دارم سرمو بذارم رو شونه ی یه نفرو تا میتونم اشک
بریزم و اون دلداریم بده… اما خیلی وقته که دیگه چنین آدمی رو توی زندگیم سراغ
ندارم… واقعا چی شد که زندگیم به اینجا رسید… انگار آخر راهم… حس میکنم تنها موجوده
اضافه ی روی زمینم… با صدای گریه ی یه دختر بچه به خودم میام… رو زمین افتاده و
کسی نیست که بلندش کنه… از رو نیمکت پارک بلند میشمو خودم به دختر بچه
میرسونم… جلوش زانو میزنمو کمک میکنم بلند شه
دانلود رمان شکارچی من از #sedna.z
❤️ رمان : #شکارچی_من
❤️ نویسنده: #sedna.z
❤️ژانر : #عاشقانه #پلیسی #هیجانی #طنز
❤️ خلاصه:
یه دخترشیطونـ….
مهربونـ….
دیووونهـ….
به همه کمک میکنه سرخودش بی کلاه میمونهـ….
یه فضولی نابه جامی کنهـ…
یه فضولی خطرناکـــ….
زندگیشوتغییرمیدهـ….
ولی اون تغییرباعث زجروعذابش میشهـ….
سمت دیگه یه پسرخُل که هیچی براش اهمیت ندارهـ…
زندگی خودشوبه گَندکشیدهـ….
تنهاست وتنها….
دانلود رمان غیرممکن از غراله ماه
❤️ رمان : #غیر_ممکن
❤️ نویسنده: #غزاله_ماه
❤️ ژانر : #عاشقانه #طنز
❤️ خلاصه:
راجب یه دختر با دوست جون جونیش.. دوست که نه…خواهر…! خواهری ک تو تک تک لحظه های زندگیش کمکش کرده… پشتش بوده…حالا اگه این بین دست روزگار این دوتارو از هم جدا کنه چه بلایی سر دختر داستانمون میاد؟ تبدیل میشه به یه دختر و اروم و گوشه گیر…ولی قرار نیس داستان همینجوری بمونه…!یه پسرکه شیطون وخوشتیپه…یکی که از بیرون عین پسر بچه های تخسه ولی مرد تر از خیلی های دیگس…
پسری که خودش یه دنیا درده…اما با تموم دردش نمیتونه غم این دخترو تحمل کنه…دنبال یه راهیه ک دختر مظلوم قصه رو بخندونه برای همین همش دیوونه بازی در میاره..اما از کنار این خل بازی هاش میتونه یه حامی هم باشه..این دوتامقابل هم قرار میگیرن..حالا سوال اینه که ایا این پسر میتونه این دختر غمگینوبه زندگی برگردونه؟؟ ایا غیرممکن ممکن میشه