این داستان درباره ی زندگی دو تا خواهر دو قلوئه که به دلایلی جدا از پدر و مادرشون زندگی میکنند…
یکیشون ارشد میخونه (رها) و اون یکی که ما باهاش کار داریم (آوا) لیسانسشو گرفته و دیگه درس نمیخونه و کار میکنه …
آوا کار میکنه و با درآمد کمی که داره خرج زندگی ِ خودشو خواهرشو درمیاره ، تا اینکه مشکلاتی سر راه آوا قرار میگیره که برگرفته از گذشته تلخی که داشته…
اتفاقات و تلخی هایی که همیشه گوشه ذهن دوازده سالگیش جا خوش کرده دوباره خودنمایی میکنه…
مرور گذشته تلخ آوا و سختی هایی که در کنار پدرش داشته مسیر داستانو مشخص میکنه…
مرد قد بلند پسر سی و چند ساله ایِ که دکتر روانپزشک آوا میشه و چند سال از اون نگه داری میکنه ، اما بعد از یه اتفاقی مدت ها از آوا بی خبر میمونه تا دوباره با هم رو در رو میشن…
دانلود رمان سد سکوت... تنها بودم دور از خانواده در یک حادثه غریبه ای جلوی چشمانم برای نجاتم به جان کندن افتاد اما رهایم نکرد از او میترسیدم از آن هیکل تنومندی که قدرت نجاتمان از دست چند نفر را داشت ولی به اجبار به او نزدیک شدم تا لطفش را جبران کنم.. اما قلبو احساسش را ربودم گریختم.. تا زنده شدن گذشته ام آبرویش را برباد ندهد. شکستم… تا دروغ ها و پنهان کاری ام غرورش را له نکند، تا او مجبور به فراموشی باشد اما آمد… فهمید… دید… آبرویی برایم نماند و من فقط سکوت کردم تا محرم حیوان صفتم را نشناسد…