دانلود رمان سفر به دیار عشق
❤️رمان #سفر_به_دیار_عشق
❤️ژانر: #طنز #غمگین #عاشقانه #اجتماعی #درام
❤️ قسمتی از رمان:
روی یکی از نیمکتهای پارک نشستم و به دنیای قشنگ بچه ها نگاه میکنم… عجیب دلم
گرفته… مثله خیلی از روزا… دوست دارم سرمو بذارم رو شونه ی یه نفرو تا میتونم اشک
بریزم و اون دلداریم بده… اما خیلی وقته که دیگه چنین آدمی رو توی زندگیم سراغ
ندارم… واقعا چی شد که زندگیم به اینجا رسید… انگار آخر راهم… حس میکنم تنها موجوده
اضافه ی روی زمینم… با صدای گریه ی یه دختر بچه به خودم میام… رو زمین افتاده و
کسی نیست که بلندش کنه… از رو نیمکت پارک بلند میشمو خودم به دختر بچه
میرسونم… جلوش زانو میزنمو کمک میکنم بلند شه
دانلود رمان شکارچی من از #sedna.z
❤️ رمان : #شکارچی_من
❤️ نویسنده: #sedna.z
❤️ژانر : #عاشقانه #پلیسی #هیجانی #طنز
❤️ خلاصه:
یه دخترشیطونـ….
مهربونـ….
دیووونهـ….
به همه کمک میکنه سرخودش بی کلاه میمونهـ….
یه فضولی نابه جامی کنهـ…
یه فضولی خطرناکـــ….
زندگیشوتغییرمیدهـ….
ولی اون تغییرباعث زجروعذابش میشهـ….
سمت دیگه یه پسرخُل که هیچی براش اهمیت ندارهـ…
زندگی خودشوبه گَندکشیدهـ….
تنهاست وتنها….
دانلود رمان آبنبات چوبی... داستان دربارهی دختری به نام ملیکا است که پس از از دست دادن عشق زندگیاش، زندگیاش به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد. او تمام امیدهایش را در این رابطه گذاشته بود و حالا با از دست دادن آن، احساس میکند که همهچیز را از دست داده است. ملیکا به شدت غمگین و دلشکسته است و نمیداند چگونه باید با این احساسات سر کند.
اما یک اتفاق غیرمنتظره باعث میشود که سرنوشتش به طور کامل تغییر کند. شاید یک تصادف، یک ملاقات تصادفی یا حتی یک فرد جدید وارد زندگیاش میشود که به او کمک میکند تا دوباره به زندگی خود ادامه دهد. با گذر زمان، ملیکا میفهمد که زندگی او هنوز پتانسیلهای زیادی دارد و او میتواند دوباره خوشبختی را پیدا کند.
این داستان به بررسی موضوعاتی همچون غم از دست دادن، امید، و بازسازی خود میپردازد و نشان میدهد که چگونه یک حادثه میتواند سرنوشت را تغییر دهد و درهای جدیدی به سوی آیندهای روشنتر باز کند.
دانلود رمان هیچوقت دروغ نگو... پاتریشیا و ایتن، زوجی جوان که شش ماه از ازدواجشان میگذرد، در جستجوی خانهی رؤیایی خود هستند. به پیشنهاد مشاور املاک، راهی سفری میشوند که جادهای پر از برف سنگین و سیگنال قطعشده، آن را پیچیدهتر میکند. تریشیا مخالف ادامهی مسیر است و اصرار دارد که برگردند، اما ایتن مصمم است تا خانه را ببیند و کارش را تمام کند.
پس از تلاش فراوان، خانه را پیدا میکنند؛ خانهای که در میان سکوت و تاریکی، یکی از چراغهایش بهطرزی عجیب روشن است. هیچ اثری از ماشین یا ساکنین خانه در اطراف دیده نمیشود. این موضوع حس بدی در دل تریشیا ایجاد میکند؛ احساسی قوی که گویی خانه با رازهای وحشتناکی آمیخته شده است. چیزی در انتظار آنهاست که مسیر داستان را به کابوسی مهیب بدل میکند...
اگر به دنبال داستانی مرموز و هیجانانگیز هستید، ادامهی این ماجرا را در شایسته از دست ندهید!