رمان بر دلم حکمی راند داستان دختری است که بهترین دوست پدرش، مردی به نام...، را به عنوان یک مدل مردانه جذاب میبیند و در دلش برای او احساساتی خاص و عمیق شکل میگیرد. این مرد که ۱۴ سال از او بزرگتر است، همیشه در برابر خواستههای او مقاومت کرده و از تمام جاذبههای دخترانهاش به دور بوده است. او نه تنها به او همه چیز داده است، بلکه همیشه در مقابل دلبریهای او مقاومت کرده و از وفاداری به پدرش محافظت کرده است.
اما دختر قصه، که نمیتواند این احساسات را نادیده بگیرد، یک شب تصمیم میگیرد تا به روش خود برای همیشه او را به دست آورد. در این مسیر، اتفاقات پیچیده و هیجانیای رخ میدهد که مسیر رابطهشان را به شکلی غیرقابل پیشبینی تغییر میدهد.
این رمان داستانی جذاب و پر از اتفاقات غیرمنتظره است که به رابطه چند دختر و پسر پرداخته است. هر کدام از این شخصیتها به شیوهای متفاوت و به طرزی عجیب با یکدیگر روبهرو میشوند و در مسیرهای پر از پیچیدگیهای احساسی قرار میگیرند. داستان پر از عشق، خیانت، پنهانکاری، عشقهای اشتباهی، لجبازی و شیطنت است و ماجراهایی در آن اتفاق میافتد که هیچکس نمیتواند پیشبینی کند.
این رمان با لحن طنز و هیجانی خود توانسته است احساسات متضاد شخصیتها را به خوبی به نمایش بگذارد و چالشهای درونی آنها را به صورتی جذاب روایت کند. با خواندن این رمان، مخاطب به دنیایی پر از هیجان و پیچیدگیهای روابط انسانی وارد میشود که هر لحظهاش غیرقابل پیشبینی است.
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود. فشاری که روی جسم خسته و این روزها روان آشفتهاش سنگینی میکند نفسهای یکی در میانش را دردآلودتر و سرفههای خشک کویریاش را بیشتر و سختتر کرده. او اما همچنان میخواهد نشان دهد همه چیز تحت کنترلش است و پیش روی این درد پر طمع مرگبار هنوز از ظرف تاب و تحملش سرریز نشده. درد اما تظاهر، قدرت و طاقت را مگر میفهمد؟ لعنتی تنها میخواهد پیش برود، رگ و پی تنش را در نوردد بعد هم خون تنش را بخشکاند و نفسهایش را برای غنیمت از این جنگ نابرابر به یغما ببرد ...