رونیا سالاری دختری ۲۰ ساله دانشحوی معماری که شیفته ی مادربزرگ پدری خود فخرالسادات سالاری است. روزی خبر فوت مادربزرگش به او میرسد، طبق وصیت نامه ی مادربزرگ بزرگترین نوه ی دختری (رونیا) موظف به ازدواج با بزرگترین نوه پسری هوو اش میباشد، چراکه میخواهد با این وصلت اختلافات گذشته را حل و فصل نماید. اگر رونیا و یا ارتام(بزرگترین نوه ی پسری) قصد این ازدواج را ندشته باشند ثروت فخرالسادات به آنان تعلق نمیگیرد. با این ازدواج اجباری مسیر زندگی این دو فرد تغییر میکند!!
نام اثر: عشق و آتش
نام مؤلف: نیلا
ژانر: عاشقانه، طنز
تعداد صفحات: 257 صفحه
رمان عشق و آتش داستان دختری جوان را روایت میکند که برای تأمین زندگی خود و برادرش، مجبور به انجام کارهای خلاف از جمله دزدی میشود. در یکی از این دزدیها، او وارد مسیری میشود که زندگیاش را از اساس تغییر میدهد. ماجرای او با چالشهای تازهای گره میخورد که به تدریج مسیر سرنوشت او را رقم میزند.
رمان هیچوقت اعتراف نکن داستان نفس، دختری جوان را روایت میکند که همراه دخترخالهاش، رزا، برای بازگو کردن خاطراتش به یک روانپزشک مراجعه میکند. اما این روانپزشک برخلاف تصور، مردی جوان و پر از شیطنت است که روند مشاوره را به شکلی غیرمنتظره تغییر میدهد.
این داستان با نگاهی عمیق به تأثیرات اعترافات و پیامدهای آنها، زندگی شخصیتهایی را به تصویر میکشد که هر کدام به شکلی از حقیقت زندگی ضربه میخورند. با این حال، پایان داستان با حس خوشایندی همراه است و مخاطب را با لبخندی به اتمام کتاب میرساند.
عشق در پیچکهای آتش روایتگر داستان دریا، دختری است که زندگی ساده و عادیاش در سن هفده سالگی به یکباره دچار طوفانی از حوادث میشود. او در این سن با از دست دادن مادر و پدر ناتنیاش، مجبور به مواجهه با حقیقتهای تلخ زندگی میشود.
در این میان، عاشق پسری میشود که ورود او به زندگیاش نهتنها عشق، بلکه سختیهای جدیدی را نیز به ارمغان میآورد. با فاش شدن رازهایی که زندگی دریا را زیر و رو میکند، او باید برای شناخت حقیقت و حفظ عشقش، با مشکلات بسیاری روبرو شود.
تو که میدونستی داستان زندگی آوا، دختری باهوش، زبل و قوی است که در خانوادهای مرفه و خوشبخت در مشهد زندگی میکند. آوا از نظر مادی و عاطفی هیچ کمبودی ندارد، اما بزرگترین مشکلش حضور پسرعموی حیلهگر و دو رویش، مرصاد، در زندگی اوست. مرصاد با نقشههای پیچیدهاش سعی در تصاحب آوا دارد، اما آوا بسیار زرنگتر از آن است که در دام او بیفتد.