خلاصه کتاب
ساقي يه دختر مظلوم كه بهخاطر كار و نيازي كه به كار داره، ميره توی شركت نامزد دوستش استخدام ميشه و آراز يک مرد وحشي خوي پولدار كه رييس ساقي ميشه و بعد از اينكه نامزدش توی روز عروسي فرار كرد، براي انتقام، سراغ ساقي ميره؛ چون فكر ميكنه از طرف نامزدش براي جاسوسي تو شركتش اومده. آراز با خودخواهي آبروي ساقي رو ميبره و جار ميزنه ساقي دنبالش افتاده! وقتي پدر ساقي اون رو از خونه پرت ميكنه بيرون، ساقي كسي رو جز آراز نميشناسه كه بهش پناه بده. داستاني كه از نفرت و كينه شروع ميشه و به عشقي بينظير ختم ميشه…