ضحا زهرابی، دختری جوان و زیبا، پس از ده سال به ایران برمیگردد به بهانه اینکه پدرش، کمال زهرابی، در بستر بیماری است و در آخرین لحظات عمرش خواستار ملاقات با تنها دخترش میشود. به محض ورود ضحا به ایران، رازی برملا میشود و او تصمیم میگیرد تا به دنبال کشف اسرار عمارت زهرابیها برود.
بازگشت ضحا به ایران، نه تنها برای خانوادهاش خوشایند نیست، بلکه ماجرای عجیبی را رقم میزند که زندگی او را به کلی تغییر میدهد. زمانی که ضحا قصد ترک ایران و بازگشت به زندگی پیشینش را دارد، ناگهان به دلیلی مجبور به ماندن میشود. ورود یک مرد مرموز و غیرقابل نفوذ، تمام معادلات را به هم میزند. ضحا وارد مسیری میشود که آمادگی آن را نداشت...
دانلود رمان عشق خوشنام من... بهاره طی یک اتفاق که برای دلارا میافتد متوجه رازی درباره ی او می شود بهمین دلیل مجبور به همکاری با پلیس می گردد، که باید وارد باندی شود که کار اصلی آن قاچاق عتیقه اس در این راه با سرگرد این پرونده (هونام) به عنوان خریدار یک عتیقه وارد باند مودت میشوند و …
رمان سیگار نقره ای درباره دختری به نام آدریانا است که در کودکی، پدرش به دلیل نامعلومی کشته میشود و مادرش به طرز عجیبی دزدیده میشود. این اتفاقات تلخ، باعث میشود که آدریانا تصمیم به رفتن به دانشکده افسری بگیرد و شغل پلیسی را انتخاب کند تا شاید بتواند به نوعی انتقام بگیرد یا حقیقت را کشف کند.
پس از گذشت سالها و رسیدن به سن بیست و سه سالگی، یک پرونده به دست آدریانا میرسد که تمامی گرههای زندگیاش را باز میکند. این پرونده، شروعی است برای یک سفر پیچیده و پر از دشواریها و البته زیباییها که آدریانا را در مسیری جدید از زندگی قرار میدهد.

گاهی وقتاما آدما کارایی می کنیم که حتی به ذهنمون هم خطور نمیکنه که ممکنه همین کاره باعث بشه زندگیمون تغییر کنه. تغییری که باعث میشه ما رو وارد یه دنیای دیگه کنه...دنیایی که میتونه ...پراز شادی ..غم...خیانت..یا حتی وفاداری باشه.....
واماآدمای قصه ی ما ،توی این قصه یه دختر داریم که معمولیه دختری که مثل همه ی رمان هایی که خوندین نه خانواده ی پولداری داره ونه قیافه ی زیبایی ولی یه قلب داره که به اندازه ی دنیا بزرگه وسرشار از مهربونی وخواستنه ودرظاهر شاد اما در باطن لبریز از غم واندوهه .....
دختری که شاید روایتگر زندگی یکی از شماها باشه.. این الهه ی غم داستان به خاطر مشکلی که داره مجبور میشه پرستار آقا پسر قصه ی ما بشه واین ارباب دل مغرور قصه به خودش اجازه ی هرکاری رو میده وباعث میشه این دختر ما رو یه خورده حرص بخوره ....واتفاقایی می افته که باعث میشه رمان درعین رمانتیک بودن یه ذره پلیسی هم بشه ....
پایان خوش