❤️ رمان: #گرگ_خان
#جلد_اول
❤️ نویسنده: #نسیم_ابراهیمی
❤️ژانر: #عاشقانه #هیجانی #مافیایی #طنز
دلبر دختری شیطون و کنجکاو که ناخواسته پا به بزرگترین باند قاچاق می ذاره و تاوان کنجکاویشو با از دست دادن آزادیش و زندگی اجباری با رئیس اون باند می پردازه غافل از اینکه همه چیز بازی بوده و....
آرتان پسری که فوبیا به کثیفی داره و رئیس شرکت واردات و صادرات اما با دیدن منشی شلخته و شیطونش قلبش براش میره...
روزی که میخواد به بهار پیشنهاد ازدواج حقیقتی رو در مورد گذشته خودش میافته که مجبور میشه با تانیا دختر خالهش ازدواج کنه، اما حالا بعد از چند سال روبه روی بهار قراره و میگیره و مانع ازدواجش میشه، اما....
من افرا خاورانم.
تنها زندگی میکنم و خرجم رو با تاکسیرانی درمیارم.
یک شب قبل از برگشتن به خونه مردی زخمی رو سوار می کنم و همین باعث به خطر افتادنم میشه...
بعد از اون شب زندگی من گره میخوره به همون مرد مشکوک و تحول بزرگی توی زندگیم شکل می گیره که..
داستان درباره ی 3 تا برادر با نام های (رادوین - رایان - راشا) است که شخصیته راشا (شاد و شیطون) کمی تا نسبتی پررنگ تره.این 3 تا پسر توی این رمان میشه گفت یه جورایی هم شخصیت منفی دارن وهم مثبت.بااینکه وضعیت مالی بدی ندارن ولی گاهی شیطون گولشون میزنه و میرن دزدی.به قول خودشون افتابه دزدی نه. گاوصندق اونم از شرکت های مایه دار وشیک.ولی خب بالاخره از این همه هیجان خسته میشن و تصمیم می گیرن بیخیاله دزدی بشن و به قول معروف ببوسن و بذارنش کنار.در این بین تقی به توقی میخوره و یه وکیل میاد بهشون میگه پدر شماها براتون یه ویلا به ارث گذاشته.
(اینا چند سالیه از پیش پدرشون اومدن تهران زندگی می کنند)با شوکه این خبر میرن ویلا رو ببینن که می فهمن 3 تا خواهر شیطون وپولداربه اسم های(تانیا -ترلان-تارا) هم ادعای مالکیت این ویلا رومی کنند حالا نه جعلی صورت گرفته و نه کسی سر کسی کلاه گذاشته. چطوری؟!