داستان در مورد یه شیخ دو رگه ایرانی و عربه که از عموش یه دختر ۱۴ساله رو کادو میگیره و رعیت خودش میکنه ، اونو به عمارت خودش میبره اما یه روز که میرن ایران اونجا میفهمه که دختره....!
❤️ رمان : #طرار
❤️نویسنده : #فاطمه_غفرانی
● ژانر : #عاشقانه #طنز #جذاب #هیجانی #همخونه_ای #جدید
رمان طرار روایتگر دختر تخس، حاضر جواب و جیب بریه که رویای بزرگی داره. فریسای داستان ما، به طور اتفاقی با کیاشا آژمان، پسر مغرور و شیطونی که صاحب رستورانهای زنجیرهای آژمان هم هست آشنا میشه و این شروع یک قصه اس..
دانلود رمان دلبر مجازی از سادات و سوزان
❤️ رمان : #دلبر_مجازی
❤️ نویسنده: #سادات | #سوزان
❤️ ژانر: #کلکلی #طنز #همخونه_ای
❤️ خلاصه:
تمنا یه دخترِ پاک ولی شیطون و لجباز که روزهاش با سرکار گذاشتنِ بقیه مخصوصا پسرا توی فضای مجازی میگذره.
نوجوونی که غرق فضای مجازی شده و از دنیای حال فارغ..
حالا نتیجهی این روند زندگی چی میشه؟
داشتن این همه دوست مجازی با زندگیش چیکار میکنه؟!
اعتماد هایی که کرده جوابش چیه؟!
دو نفر بیشتر از همه توی سرنوشتش تاثیر دارن آیهان و مهراد..
یعنی این دوتا پسر جذاب قراره با زندگی تمنا چیکار کنن؟!
کجای بازی ایستادن؟
آیا شخصیت شیطونش باعث میشه راجبش فکر اشتباه کنن؟
اینجا دنیای مجازی است…
دنیایی معکوسِ دنیای حقیقی…
همان جایی که ما پشت حصار سیم ها
و خطوط ارتباطی پنهان شده ایم…
همان جایی که هر چه با هم بیگانه تر باشیم،
بیشتر به هم نزدیک می شویم…
جایی که حتی انسان های جامعه گریز،
در آن به راحتی سیر می کنند
و هم صحبتی می یابند…
کمی ترسناک اما قابل اعتماد است…
دانلود رمان حرارت تنت... رمان حرارت تنت داستان دو نفر است که به طور غیرمنتظره و تحت شرایط خاص به یکدیگر پیوند میزنند. نهان، دختری که از یک ازدواج اجباری فرار میکند، و عروس مسیح، که قبل از مراسم عروسی باردار شده، در شب مراسم به طور ناگهانی از هم جدا میشوند. اما تقدیر چیز دیگری برایشان رقم میزند و در شرایطی پیچیده و اجبارآمیز، این دو نفر مجبور میشوند با یکدیگر ازدواج کنند. این داستان پر از هیجان و جذابیت است، به ویژه که با حضور سه رفیق و اعضای خانواده مسیح، پیچیدگیهای روابط و اتفاقات بیشتر میشود.
دانلود رمان امیدی به بهار نیست... بهار دختریه که با مادرش و خواهر و برادر کوچیکش زندگی میکنه و وضع مالی بدی دارن . با واسطه گری دوستش کتی ، حاضر میشه در ازای گرفتن چند میلیون پول به صیغه یه پسر در بیاد. اسم پسره امیده و خودش نامزد داره ولی چون تو یه شهر دیگه درس میخونه، پدر و مادرش ( که پولدار هم هستن ) اصرار دارن که پسرشون این مدت که از خانواده و نامزدش دوره یه زن صیغه ای داشته باشه که به انحراف کشیده نشه و بتونه از جوونیش لذت ببره ! خلاصه اینکه صیغه انجام میشه ولی کتی به بهار خ+ی+ ا+ن-+ت میکنه و پولا رو به اون نمیده.
بهار بعد از مدتی عاشق امید میشه ولی امید که تحت تاثیر جو شهر بزرگ قرار گرفته میگه من خواهان تنوع هستم و از تو خسته شدم و خیلیا هستن که دوست دارن با من باشن و ….و به بهار پیشنهاد میکنه که صیغه یکی از دوستاش به نام سامان بشه و…