❤️رمان #پسران_شاه_دختران_گدا
❤️ژانر #عاشقانه #اجتماعی #طنز #کلکلی
❤️نویسنده #امیر_فرهی
نكرده چرخ روزگار بـر هيچكس وفا
چون مى خوانيم هرساله در قصه ها
كه مجنون تر از فرهاد و شيرين تر از ليلا
از بدر عشقِ ميان آدم و حوا
تا بوده عشق جاودان در راه
مى رسيد شاهزاده اى به گدا!
از چوپانى يوسف، به سلطنت زليخا
به تيزى صبر ايوب و تيغ اهريمن ها
عشقى به شفافى دريا، به بلندى ابرها
به نمناكى لبها، به دردناكى غم ها
به سوزناكى سرما، به وسعت قلب ها
به روشنايى فردا، به بى قرارى دل ها
عشق هاى ممنوعه، عشق شاهى به گدا
هميشه زشت و زيبا، هميشه روشن و سياه
هميشه و هميشه تضاد! زندگى پر از پايين و بالا
و عشق و عشق و عشق…
ميان كيست؟ دو قبيل از هم جدا..
❤️رمان، #تمنا_برای_نفس_کشیدن
❤️ژانر، #طنز #اجتماعی #کلکلی
❤️نویسنده، #shadinn
داستانمون درباره ی دختر شاد و شنگول و فوضولیه به اسم تمنا تمنا دقیقا موقع برگشت از ازجلسه کنکور تو ترافیک با پسری به اسم هیراد اشنا میشه یه پسر مغرور و خشک و… افسرده از جایی که تمنای ما زیادی فضوله حسابی تو خلوتش سرک میکشه و ته و توی قضیه رو درمیاره و عزمشو جزم میکنه که هیرادو از اون حالت در بیاره حالا به راه و روش خودش که اصلا باب میل هیراد نیستسر موضاعاتی تمنا هیرادو مجبور میکنه که بزاره تو خونش زندگی کنه البته به شرطی که تنها نباشه و هیرادم باهاش بره…حالا هیرادی که اصلا با اصل وجود تمنا مشکل داره میتونه بااین موضوع کنار بیاد؟
❤️ رمان: #بچه_مثبت
❤️ نویسنده: #الف_ستاری (ریما)
❤️ ژانر: #عاشقانه #طنز #کلکلی #غیرتی
داستانش در مورد دختری به اسم ملیساست که توی دانشگاهشون سر تور کردن یه بچه مثبت بااعتقادات دینی محکم با دوستاش شرط میبنده. در واقع داستان تقابل افرادی از یک نسل ولی با اصول اعتقادی متفاوت و در اصل از دو دنیای متفاوت است و در این بین...
پایان خـــوش
❤️رمان: #استاد_خاص_من
❤️نویسنده: #پریسا_محمدی
❤️ ژانر: #عاشقانه #طنز #استاد_دانشجویی
#اجبارے #همخونه_ای
دخترے به نام آدرینا که براے رشته تجربے کنکور داده و حالا تو بهترین دانشگاه تهران اسمش در اومده..اون به همراه دوستش یعنے هلیا..این دو نفر بعد از کلے مشکل براے راضے کردن پدر و مادراشون که بذارن برن تهران و درس بخونن راهے تهران میشن..رامین رادمهر مردے که به شدت مغرور و خشڪ و سرد که با وجود سن کمے که داره استاد و کلے تجربه تدریس داره خانواده اش اونو مجبور با ازدواج با دختر شریڪ پدرش مے کنن ولے اون به شدت از اجبار متنفره و با وارد شدن آدرینا به زندگیش ورق به کل برمیگرده و اتفاقاتے مے افته که زندگے این دو فرد ورق مے خوره
رمان: #ارباب_خاص
❤️نویسندگان: #طنازرادمنش _ #نازنین
❤️ژانر: #عاشقانه #طنز #کلکلی
اینجا دیگه خبری از ارباب مغرور خشن نیست؛ اینجا خبری از ارباب های ظالم بی رحم نیست؛ چون که ارباب ما خاصه،
ارباب ما یه مرد کورده با غیرتهای شیرینش…
ارباب ما شیطونی میکنه، تلافی میکنه، حرص میده، لباس اسپرتم می پوشه خوب حالا اگه قرار باشه یه دختر شیطونم پا به این عمارت بزاره چی میشه…
وایـــــی دوتا شیطون شر کنار هم خدا به دادمون برسه،
پایان خوش