حریر دختر با استعداد و پر انرژی که آرزوش رفتن تو مسیر فیلم نامه نویس های بزرگ و به نامه ، کارش رو با نمایشنامه نویسی شروع کرده و حالا که میخواد اولین قدمش رو برای هدفش برداره سرش کلاه میذارن و پس از آشنایی یهوییش با مجری تازه معروف شده ی تلویزیون میخواد مستقیم وارد عرصه ی فیلم سازی بشه و در این میان اتفاقات جالبی میفته از جمله درگیری های جذاب خانوم فیلم نامه نویس با شخصیت مرد فیلمی که دارن می سازند ..
دانلود رمان کنترل شده از کریستین کالیان
رمان : #کنترل_شده
❤️ نویسنده : #کریستین_کالیان
❤️ ژانر : #عاشقانه #طنز #خارجی
❤️ خلاصه :
رمانی بسیار زیبا پر از کل کل و خنده و حوادث جالب،،،من یه دختر وراج و شیطون،اون یه عوضی از خود راضی و متکبر و عصا قورت داده..
به سوفی یک پیشنهاد کاری از طرف شرکتی در لندن داده می شود هنگامی که به فرودگاه رفته تا سوار هواپیما شود متوجه می شود بلیط او به بلیط درجه یک ارتقاع داده شده،نمی تواند متوجه شود دلیلش چیست امابا خودتصمیم می گیردحالا که چنین شانسی نصیبش شده به خوبی از ان استفاده کند و از امکانات قسمت فرست
کلاس هواپیما لذت ببرد،همه چیز به خوبی پیش می رود تا اینکه مردی متکبر و از خود راضی روی صندلی کناری او می نشیند که بشدت از اینکه سوفی کنارش نشسته ناراحت است و نمی تواند او را تا پایان سفر تحمل کند،این حقیقت که سوفی دختر حاضر جوابی است هم به این قضیه کمکی نمی کند،پس سعی می کند او را نادیده بگیرد…اما
به لطف سایه، وقتی وارد سالن غذاخوری شدم و روی صندلی نشستم، سینی پر از غذاهای رنگارنگ روی میز روبرویم قرار داشت.
البته سایه دوباره ناپدید شده بود تا مقدمات سفرمان را آماده کند.
شاید هم دختر فرشته بود که این سینی غذا را سفارش داده بود؛ چرا که کمتر از پنج دقیقه از شروع غذا خوردنم نگذشته بود که سروکلهاش پیدا شد و کنارم نشست.
با دقت به نحوه خوردنم نگاه میکرد و گفت: «آفرین، خوبه!»
چنان شیک و باکلاس غذا را میخوردم که انگار یک ماه تمام گرسنه بودهام.
دختر فرشته ادامه داد: «ماجراجویی سختی در پیش داریم، پس باید تا جایی که میتوانی خودت رو تقویت کنی.»
در حالی که دهانم پر از غذا بود و حس میکردم انفجار غذای اضافی نزدیک است، کمی سبزیجات برداشتم و به دهانم انداختم.
این غذاها واقعاً خوشمزه و مقوی بودند و... به نظر میرسید برای سفر پر ماجرایی که پیش رو داریم، باید انرژی زیادی داشته باشم.
آهی کشیدم و گفتم: «تلاشت برای اینکه منو نسبت به این سفر هیجانزده کنی، قابل تحسینه.»
مقداری گوشت و سبزیجات پخته به دهانم انداختم و ادامه دادم: «اما من ترجیح میدم به جای این همه ماجراجویی، برای تعطیلات و تفریح به یک جزیره گرمسیری بریم، کنار ساحل لم بدیم، آفتاب بگیریم، غذای خوشمزه و نوشیدنیهای رنگارنگ برامون بیارن و بعدش تو آبهای شفاف و فیروزهای ساحل شنا کنیم و حسابی لذت ببریم.»