رُمِنو – مرجع کامل دانلود رمان ایرانی و خارجی
با رمنو هر رمان عاشقانه ای که بخوای رو میتونی پیدا کنی
خلاصه کتاب
دانلود رمان اسارت بی پایان... حلما سه روز قبل از عقدش به تولد صمیمی‌ترین دوستش می‌ره و اونجا حسابی نوشیدنی می‌خوره. پلیس همه رو دستگیر می‌کنه و آبروی نامزدش و حاجی باباش می‌ره. برخلاف تصورِ حلما، امیریل حاضر نمیشه عقد رو بهم بزنه و هردو با هم...
خلاصه کتاب
دانلود رمان تعبیر بیداری.حَوا می‌میرد. قلبش از کار می‌ایستد و از خواب بیدار نمی‌شود. فرزندانش جمع می‌شوند دور هم، فرزندانی که از او زخم خورده‌اند؛ آدم‌هایی که حالا نمی‌دانند بابت مرگ او چه حسی باید داشته باشند. آن‌ها می‌خواهند گذشته را با حوا دفن کنند، اما افشای رازها به آن‌ها می‌فهماند که هرگز نمی‌شود گذشته را دفن کرد...
خلاصه کتاب
دانلود رمان ماشه را بکش... فکر می‌کردم تمام چیزهایی که تو زندگی نیاز دارم رو کنار خودم دارم: تفنگ، هلی‌کوپتر و برادرانم. البته بیشتر زن‌ها آرزوی زندگی منو ندارن، اما بعد از چیزهایی که دیدم و کارهایی که انجام دادم، فکر نمی‌کنم که خودم هیچ وقت آرزوی چیزهای بیشتری داشته باشم. باشگاه موتورسواری "سوارانِ شبح" خانواده‌ی منه و من برای اونا هر کاری می‌کنم. می‌خوام اونا از هر خطری دور باشن. حتی اگه این خطر، خودم باشم. فقط یک نگاه کافی بود تا باعث بشه هر چیزی که واسش جنگیدم تا پنهانش کنم، کاملاً برملا بشه. مامور FBI بودن به اون این قدرت رو می‌داد که دنیای من رو زیر و رو کنه و…
خلاصه کتاب

دانلود رمان دشت آنا... پرسفون دومین دختر قدرتمندترین زن شهر است که مدت‌ها برای فرار از زندگی اجباری و کسالت‌بارش تلاش کرده است. حالا که در آستانه آزادی است، به‌طرز دردناکی در یک عمل انجام‌شده گرفتار می‌شود. در بزرگترین مهمانی سال، جایی که تمام بزرگان شهر حضور دارند، به نامزدی حاکم بزرگ، قاتل و پیر شهر درمی‌آید. اما پرسفون همان شب فرار می‌کند و حتی مرگ را به این حقارت ترجیح می‌دهد.

فرار او به ربوده شدن توسط بزرگترین دشمن حاکم منتهی می‌شود. مردی بسیار خطرناک که سال‌هاست تنها افسانه‌ای بیش نبوده و بردن اسمش برای ترساندن کافی است.

خلاصه کتاب

دانلود رمان گل سرخ... صدایش مثل همیشه نبود. صدایش با من قهر بود. و من؟ مگر چند نفر بودم که بتوانم هم ببینم، هم بشنوم و باز بمانم؟ شنیده‌ها را شنیده و دیده‌ها را دیده بودم؛ وقت رفتن بود.

در را باز کردم و با اولین قدمم، صدایش این بار از زیر دندان‌های قفل‌شده‌اش به گوشم رسید: ــ گلشیفته!!

چند بار مرا گلشیفته صدا کرده بود؟ من گلِ باغش بودم. همان گلی که نامم را گذاشته بود گلِ سرخ.

قدم بعدی را که برداشتم، این بار فریاد زد: ــ بری دیگه رفتی، گلی! اینو تو گوشت فرو کن...!

مطالب پر لایک
  • مطلبی وجود ندارد !
درباره سایت
بهترین رمان های عاشقانه رو توی رمنو دانلود کن شماره های پشتیبانی: 09388810316 09012347883
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رُمِنو – مرجع کامل دانلود رمان ایرانی و خارجی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.