ارغوان دختر سادهایه که به بهانهی پول بیشتر و کار بهتر وارد خونهای میشه که از همون اول همه چی به نظرش عجیب میاد! همه ی اتفاقا توی اون خونه زیادی محرمانست و آدماش قانونای عجیبی دارن و ارغوان هم زیادی قانون شکنه و خبر نداره با کاراش چه سرنوشتی قراره براش رقم بخوره ..
مهنا دختری که عاشق همسر خواهرش، مهراد شده است. مهراد یه تایپیست سادهست که به دلایلی مجبور میشه با حنانه ازدواج کنه و وارد عمارت اون بشه. مهنا وقتی میفهمه این علاقه دو طرفهس، تن به رابطه نزدیک و قایمکی با مهراد میده...در حالی که از پشت پرده ازدواج خواهرش خبر نداره و با حامله شدنش....
مادر محیا، بعد از مرگ همسرش بخاطر وصیت او با برادرشوهرش ازدواج می کند؛ برادرشوهری که همسر و سه پسر بزرگتر از محیا دارد. همسرش طاقت نمی آورد و از او جدا می شود و به خارج میرود ولی پسرعموها همه جوره حامی محیا و مادرش هستند. بعد از اینکه عموی محیا فوت کرد، پسر بزرگش، امین ملقب به زرین خان همه کاره ی این خاندان می شود و ...
یه بار وقتی هشت سالم
بود، ترنتون ناکس رو دیدم.
چون منو چنان هل داد تو تاب که دندون
جلوم افتاد و بعد که داشتم گریه میکردم، پرتم کرد زمین و با قیچی افتاد به جون موهام، خوب پیش نرفت! حالا بعد از سال ها باز هم همو دیدیم اونم دقیقا وقتی که نسبت به گذشته جسور تر، شرور تر شده بود...
روناک دختر بچه روستایی که به اجبار زن سیوان پسر خان میشه
پسری غیرتی و پر جذبه که هر شب تختشو دخترای رنگ و وارنگ و پلنگ شهری پر میکنن و چشمش اصلا روناکو نمیبینه
اما امان از وقتی که سیوان بعد از سالها از شهر برمیگرده و روناکی رو میبینه که دیگه یه دختر بچه ساده و مظلوم نیست... #جدید